خود را بغل کن ....
دوشنبه, ۱۷ خرداد ۱۳۹۵
تمام خود شد
تمام خود شد وقتی چمباته زانوهایش را در آغوش کشید
فهمید کسی را دارد برای خود به اندازه ی تنهاییهایش
اینبار خودش بود که خودش را بغل کرده بود
چند وقتیست یادش رفته بود خودش را بغل کند و دوست بدارد
چند وقتیست برای خودش اواز نخوانده
ای بی کس بینوا مگر می شود برای خود آواز نخواند آن هم در خلوت
خود را بغل کن که هیچ جا به قشنگیه بغل کردن دوست داشتنیه خودت نیست
- ۹۵/۰۳/۱۷